[ad_1]
کوروش احمدی; در جریان مذاکرات و اجرای دو ساله برجام، پایبندی ایران به تعهداتش مشکوک و مشمول سختگیری بود و در عمل ثابت کرد که برخلاف ایران، این آمریکاست که تعهدات خود را نقض کرده و شرکتها و بانکهای بینالمللی میتوانند از همکاری با ایران اجتناب کنند.
با توجه به این تاریخ، ایران اکنون به درستی نگران است که اگر برجام بازگردانده شود، بار دیگر شاهد نقض معاهده آمریکا و ادامه بی میلی بازیگران اقتصادی بین المللی برای همکاری با آن خواهد بود و بنابراین بر لزوم پذیرش این توافق تاکید می کند. تضمین می کند. از این رو در چند وقت اخیر مقامات ایرانی در همه سطوح و بارها گفتهاند که رفتار آمریکا، ارائه ضمانتهای عینی از سوی این کشور را به تعبیر وزیر امور خارجه «یک ضرورت اجتنابناپذیر» کرده است.
این موضوع از نظر سیاسی نیز بسیار حساس است. در شرایطی که جناح های سیاسی و پایگاه رای دولت سیزدهم همواره از برجام به عنوان تنها ضرر یاد می کنند، برای این دولت از نظر جناحی بسیار سخت است که برجام را خودشان برگردانند. در اینجا تأمین ضمانت را می توان به عنوان ویژگی متمایز کننده این برجام دولتی با برجام دولت قبل و دلیل بر فضیلت ترویج کرد. اما با وجود سابقه انتقادات غیرمنصفانه و مستقیم جناحی از تیم مذاکره کننده قبلی، اکنون به نفع عموم است که همه جناح ها رویکرد سیاسی خود را نسبت به برجام کنار بگذارند و به اتفاق آرا از تیم مذاکره کننده جدید حمایت کنند.
باید دید در دنیای واقعی چون سیاست خارجی ایران و آمریکا به این صورت خواهد بود که چه مبانی می تواند تضمین های عینی ارائه کند و اگر چنین است چگونه. مهمترین مسئله در این زمینه این است که دولت برای انجام تعهدات طرف ایرانی نقش انحصاری دارد… اما برای رفع موثر تحریم ها علیه ایران نه تنها دولت های غربی بلکه شرکت ها و بانک های خصوصی بین المللی نیز باید ایفای نقش کنند. نقش.
در یک لیبرال دموکراسی، دولت قدرت تعیین تکلیف برای شرکت های خصوصی که در معرض جلسات عمومی هستند و نگران ارزش سهام خود در بورس هستند را ندارد. این امر به ویژه هنگام کار در کشورهایی که مشمول تعدادی دیگر از تحریمها هستند و در خطر مواجهه با مکانیسمهای محرک و تغییرات سیاستی در ایالات متحده هستند، صادق است. این شرکتها و بانکها علیرغم اینکه تحت فشار هستند، میتوانند ملاحظات تجاری را بهانه ای برای امتناع از همکاری با ایران قرار دهند.
حتی موسسات اعتباری برخی از دولت های اروپایی که حاضر بودند به این صنعت وام بدهند تا با ایران همکاری کنند، به دلیل عدم تمایل بانک ها کاری انجام ندادند. این مشکل حتی در چین و روسیه نیز وجود دارد. به عنوان مثال، بانک چینی Kunlun، که وابسته به CNCP دولتی چین است، در ژانویه 2019 سیاست خود را در قبال ایران تغییر داد تا از تحریمهای ایالات متحده پیروی کند. به همین دلیل و با وجود اعتراضات ایرانیان، از دسامبر 2015 هیچ افتتاحیه ای وجود نداشته است.
در مورد «ضمانتهای عینی»، مشکل مهربان است. این مقام دولت سیزدهم علیرغم اصرار بر «ضمانت عینی» نگفته است که «ضمانت عینی» به چه معناست و پیشنهاد خاصی از وی نشنیده ایم. مشکل این است که ارائه تضمین های سیاسی عملی است، اما به خودی خود مفید و سرگرم کننده نیست. تضمینهای سیاسی که به معنای متعهد شدن مقامات دولتی 1+5 به اجرای برجام است، در بند 8 مقدمه برجام و اخیراً (30 اکتبر 2021) در بیانیههای رهبران آمریکا، فرانسه، بریتانیا و آلمان نشان داده شده است. اما البته دلیلی برای نقض این ضمانت وجود دارد.
ضمانت قانونی قوی ممکن است برای برجام کارساز نباشد. برجام به عنوان یک «برنامه اقدام داوطلبانه» ضمانت قانونی ندارد. هیچ سندی در حقوق بین الملل برای اجرای آن وجود ندارد. قطعنامه ۲۲۳۱ نیز یکی از توصیه های شورای امنیت است. (البته در آن زمان به نفع ایران بود که از تحریم ها علیه ایران دوری کند، زیرا تعهد ایران به لغو چنین تحریم هایی فراتر از NPT و امنیتی بود و دلیلی برای تحمیل آن تعهدات وجود نداشت. خود ما).
حتی اگر دولت روحانی به دیوان بینالمللی دادگستری شکایت کند، حتی اگر با وجود مخالفت آمریکا و رای موقت به ایران، شکایت ایران را بپذیرد، ممکن است ایالات متحده نادیده بگیرد که حکم نهایی برای ایران وجود دارد. از سوی دیگر، حتی اگر در غیر محتملترین اتفاق، برجام از سنای آمریکا بگذرد و به یک معاهده تبدیل شود، سنا و رئیسجمهور آینده مصمم هستند همچنان این معاهده را نقض کنند.
پیشنهاداتی که تاکنون توسط منابع غیررسمی ارائه شده است بسیار غیرعملی به نظر می رسد. به عنوان مثال، وکلای دادگستری توصیه می کنند که کشورهای 5+1 موافقت کنند که در صورت نقض مجدد شورای امنیت سازمان ملل، مصونیت دولت ایالات متحده را در دادگاه های ملی لغو کنند. با توجه به روابط پیچیده و چند لایه این کشورها با آمریکا، می توان این پیشنهاد را بسیار جدی گرفت.
برخی ضمانتهای فنی و اقتصادی در قالب برخی پروژههای زیربنایی با هزینه متقابل وجود دارد که مستلزم سرمایهگذاری و تضمین خدمات پس از فروش و منافع آتی برای طرفین و تشکیل گروههای ذینفع علاقمند به موفقیت در توافق است. چهره لابی برای اقدام برای حفظ وضع موجود گفته است.
امکان اجرای پروژه با کشورهای 1+4 وجود دارد اما با آمریکا که طرف اصلی است به دلیل تحریم های اولیه امکان پذیر نیست. در این زمینه تنها می توان از اجرای قراردادهای نیمه وقت برای خرید هواپیما از بوئینگ و ایرباس صحبت کرد. البته در برجام تحت شرایط خاصی احتمال همکاری شعبه یک شرکت آمریکایی در خارج از کشور با ایران مطرح شده است. اما به دلیل تأثیر محدود بر اقتصاد ایالات متحده، بنابراین نمی تواند مشوق های قابل توجهی برای دولت ایالات متحده ارائه دهد. در عین حال ایران هرگز اجرای این استراتژی را نپذیرفته است.
پیشنهادهای دیگر برای «ضمانتهای عینی» به چگونگی بازگشت ایران به تعهداتش مربوط میشود. در این راستا، پیشنهاد شده است که اورانیوم غنی شده و سانتریفیوژهای پیشرفته ساخت ایران در دو سال گذشته تحت نظارت آژانس در داخل کشور ذخیره و مهر و موم شوند و یا حداکثر به کشورهای مورد اعتماد ایران و تحت نظارت آژانس وام داده شوند. این ایده اگر مورد توافق طرف مقابل باشد خوب است. با این حال، مستلزم تغییر در محتوای برجام است و باز شدن برجام می تواند هم پیامدهای زیانباری داشته باشد و هم مشکلاتی را در آمریکا و بر اساس یکی از قوانین کنگره اجرای قانون (INARA) ایجاد کند.
تضمین عینی فعلی این است که حتی اگر ایران مجبور شود غنیسازی اورانیوم را دست نیافتنی کند و سانتریفیوژهای پیچیده را از بین ببرد، همچنان میتواند به سرعت فعالیت هستهای را در صورت نقض توافق توسط ایالات متحده توسعه دهد، زیرا تکنسینهای خود را میشناسد. و آب از دست رفته را به سرعت به جو باز می گرداند.
اصولاً مهم ترین ویژگی توافق سیاسی بین دولت ها، فقدان ضمانت اجرایی جدی و نامشخص برای اجرای آن به دلیل غلبه اصل فراملی حاکمیت ملی است. معمولاً تداوم موازنه قوا در زمان انعقاد قرارداد و تداوم منافع طرفین ضمانت های عینی برای اجرای تعهدات طرفین در قرارداد در زمان بعدی است.
اگر طرفی انگیزه یا منفعتی برای ادامه اجرای تعهدات خود نداشته باشد، هیچ تضمین سیاسی، حقوقی، عینی یا فنی برای ادامه پایبندی طرف به توافق وجود ندارد. شایان ذکر است آنچه در مورد برجام رخ داد تا حدودی ناشی از ادامه تنشها بین ایران و آمریکا در سایر مناطق و سکوت از منظر برجام نانوشته و ضمنی است. اگر برجام با سایر مراحل انجام نشود، به نظر می رسد که نمی توان از آن به طور کامل استفاده کرد و آینده دارد.
[ad_2]